یا امام رضا عیدیمو از تو می خوام
رفتیم سونو گرافی با کلی امید و آرزو
نیاوران بود و کلی رانندگی کردیم
رسیدیم
2-3 ساعت معطل شدیم
رفتیم داخل باز هم ساک حاملگی خالی بود .. باز هم دنیا روی سرم خراب شد .. به دکتر گفتم پس چرا بتای من رفته بالا گفت نمیدونم میتونین یک هفته دیگه هم صبر کنین .. همون شب اس ام اس زدم به معینی بهم گفت داروها رو قطع کن و امیدی نیست .. ! از داروها فقط فرگمین رو قطع کردم و الان خیلی عذاب وجدان دارم ..
فردای اونروز همسر مهربونم با برگه سونو رفت مطب به همسر هم همونو گفتن و همسر هم گفت دلم نمیخواد خانومم بیشتر از این اذیت بشه اگه مطمئنید که باید سقط بشه 5 شنبه میایم برای کورتاژ ..
یه لحظه فکرم آروم و قرار نداشت دیدم اصلا آمادگی سقط و بیمارستان و جراحی ندارم تصمیم گرفتم یک هفته صبر کنم و به حرف دکتر سونو گرافی گوش کنم..
از اون روز یک هفته میگذره و من بار دیگه و برای آخرین بار فردا میرم وضعیتم رو چک کنم .. فردا روز تولد امام رضاست از اول اول قبل از بارداری بچمو بیمه امام رضا کرده بودم ..فردا یا امام رضا عیدی منو میده و با خوشحالی با شنیدن صدای قلبش میام خونه و یا اینکه ..........خیلی فکرم مشغوله ..از دکتر رزاقی وقت گرفتم میرم پیش اون هرچی خدا صلاح بدونه ..ظاهرا خودش سونو میکنه ..
دیشب قبل از خواب به خدا گفتم خدایا توی خواب بهم بگو چی کار کنم خوابیدم ، خواب دیدم یه آقایی یه برگه داره بهم نشون میده یسری دستورالعمل بود در آخر داره بهم میگه که سوره یس، طه و عنکبوت رو بخونم توی خواب داشتم بشدت تلاش میکردم که فراموش نکنم اسم سوره ها رو .. امروز وضو گرفتم و خوندمشون ..
خدایا ازت معجزه میخواممممممممم..