تحقق یک رویا بعد از کابوسهایم

آی یو آی شاید نور امیدی باشد

1394/7/23 19:47
نویسنده : باران
1,127 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز وقت دکتر داشتیم

من و همسر رفتیم مطب

دگتر صدامون کرد ، رفتیم داخل و بهمون گفت در آزمایش آخری که من دادم نشون داده که همه چی خوبه و تا اینجا همه آزمایشهایی که باید انجام میشده رو انجام دادیم و چیز دیگه ای نیست که مونده باشه و گفت هردو از هر نظر سلامت هستید و علت بارداریهای پوچ شما نامشخصه ..!

گفت دو راه دارید

اول اینکه برید دنبال تخمک اهدایی چون میگن علت بارداری پوچ ممکنه از تخمکه معیوب باشه . ما اینجا بانک اسپرم داریم ولی بانک تخمک نداریم خودتون باید کسی رو بیارید !

دو اینکه میتونین پی جی دی کنین ولی در کانادا اینکار انجام نمیشه و باید نمونه فرستاده بشه آمریکا که اونم هزینه خیلی زیادی داره 5.500 دلار!

گفتم اولا من اینجا غریبم به فرض اینکه رضایت بدم از تخمک کسی دیگه استفاده بشه از کجا کسی رو پیدا کنم ..

دومی هم که اگر شما به ما اطمینان بدید که 100 درصد با پی جی دی بارداریم موفق خواهد بود ایرادی نداره که گفت نه مطمئن نیستم ممکنه هزینه کنین ولی هیچی به هیچی !

گفتم آی وی اف ؟ گفت چون طبیعی باردار میشی آی وی اف بدردت نمیخوره ولی میتونیم آی یو آی رو شروع کنیم ولی ممکنه بازم تکرار بشه ..

خلاصه از اونجایی که امروز روز 4 پریود بودم بهم وقت دادن برای سونو گرافی . رفتم سونو کرد گفت که یک کیست در تخمدان سمت راست دیده میشه برو همین الان آزمایش خون بده تا بعد از ظهر جوابش میاد اگر اوکی بود آی یو آی رو برای این ماه شروع میکنیم اگر نه که میمونه برای ماه بعد .

قرار شد تا عصر بهم زنگ بزنن .

دیشب کلی غصه دار بودم برگشتنی از مطب همسر قرار کاری داشت از من جدا شد تا به کارش برسه . دیگه غروب بود منم داشتم میودم خونه چشمم خورد به کلیسای بزرگی که نزدیک خونمونه . بی اختیار داخلش شدم مطمئن نبودم اون ساعت باز باشه یا نه ولی باز بود .

رفتم داخل . این کلیسا یکی از کلیساهای تاریخی اینجاست داخلش که میشی عظمت و سکوتش آدمو میگیره . یه راهرو داره پر از عصاهای بیماران فلج که شفا پیدا کردن و چند تا قسمت داره که به منظور خاصی میتونی بری شمع روشن کنی رفتم و برای خودمون شمع روشن کردم برای اینکه شاید این آخرین شانسمون باشه که از تخمک و اسپرم خودمون بتونیم بچه دار بشیم . برای اینکه این بار ناامیدم نکنه .

یهو یادم اومد روز اول محرمه و تو ایران حتما کل خانواده در تکاپو برای سیاه پوش کردن خونه مامان و آماده کردن وسایل نذری هستن . من اینجام داخل کلیسا و اینبار نمیدونم باید به کی متوسل بشم ؟ عیسی مسیح یا ؟!!

فقط میدونم خدا هست . اون منو میبینه و امیدوارم اینبار واقعا دلش بحالمون بسوزه همیشه میگفتم هرچی خدا بخواد ولی نمیدونم چرا خدا اینهمه زجر کشیدنه مارو میخواد مگه چه گناه بزرگی کردم ؟

علی ایحال باید باز مثل همیشه وانمود کنم که همه چی خوبه و به خودم تلقین کنم که شاید اینبار باردار بشم و مثل یه باردار واقعی 9 ماه منتظر بشم و بعد هم بچمو بغل بگیرم.

من درد دارم , در این روزها منو دعا کنین...
 

پسندها (2)

نظرات (6)

مامان و بابایی دخمل بلا
23 مهر 94 20:17
بهترینها رو از خدای مهربونمون برات خواستارم ... نگران چیزی نباش گلم ... فقط توکلت به خود خدا باشه ...
اورانوس
23 مهر 94 22:10
سلام عزیزم،امیدوارم در این ماه به خواستتون برسين...
ستاره
23 مهر 94 23:24
دوست مهربون مطمئنم که خدای مهربون رحمتش را بر تو میفرسته. او سمیع است . به حق شش ماهه امام حسین اینبار انشالله به خواسته ات میرسی.راستی قران بخون . نذر سوره یاسین یا حشر بمدت چهل روز کن. حتما زود زود بنویس
ثمره
24 مهر 94 0:13
سلام عزیزم،ان شالله به امیدخدا ومتوسل شدن به ائمه دلتونو روشن کنن وبه آرزوی قشنگتون برسید...از ته قلب براتون ارزوی موفقیت میکنم
ستاره
24 مهر 94 11:12
برات امروز دعا کردم
مارال
7 آبان 94 15:14
سلام شاید منو یادت باشه خواننده وبلاگتم هر وقت که میام پای نت ، حتما به وبلاگت سر میزنم ، منم امروز دکتر با دیدن جواب آزمایش بتا گفت بارداری و مقدار بتا خیلی خوبه، ولی باز هم می ترسم و استرس دارم مثل اون دو تای دیگه خوشحالی من فقط همین چند روز باشه و حسرت شنیدن صدای قلبش به دلم بمونه و باز هم سقط... ولی مثل شما تو این ماه محرم عزیز متوسل شدم به امام حسین و علی اصغر شش ماه اش و اینکه نذر کردم اگه بمونه و پسر باشه اسمش حسین بذارم . خداییش اینبار دلم یه جورایی روشنه تا ببینم خدا و امام حسین اینبار با دل شکسته من چه میکنن؟ شما هم نذر کن حداقلش فایده اش آرامشی است که به قلب آدم میده ، توکل بر خدا
باران
پاسخ
برات خیلی خوشحالم و از ته دل آرزو میکنم اینبار همونی بشه که میخوای .برای منم دعا کن