اکنون تو با منی ! درمن ..
دوستان خوب ، خوانندگان دلسوز نوشته هایم :
شمایی که با هر لحظه ناراحتی و درد من درد کشیدید ، اشک ریختید و تنهایم نگذاشتید ، شما که لحظه به لحظه در سختیهایم کنارم بودید ، شما که برای لحظه دیدن قلب جنینم 4 بار ناامید شدید و برای اینکه بتوانم سقط راحتی داشته باشم دست به دعا بودید . شما که با هر امید من امیدوار شدید . صبر کردید ، لحظه شماری کردید ، به من امید دادید مرا تنها نگذاشتید . شما که اکنون تنها و تنهاکسانی هستید که بزرگترین راز زندگی مرا میدانید . آمده ام به تلافی تمام لحظاتی که دلتان با نوشته هایم شکست و ناامیدتان کردم ، به جبران تمام محبت هایتان بهترین خبر عمرم را به شما بدهم .
من باردارم ، یک باردار واقعی و امروز برای اولین بار تپیدن قلب فرشته کوچکم را دیدم . چقدر تند میزد .
چقدر برای دیدن و لمس این لحظه رنج کشیدم .
کلمات یارای نوشتنم نیست تا سر باز زنم شوق سرآمدن انتظار را، تا شرح دهم ظهور این پاکی را، تا برهنه کنم تپش های این قلبم را از حجاب روزهای انتظار، تا بگویم اکنون تو با منی، در من . امروز با چشمان خود دیدم که چگونه قلب کوچکش برای زندگی کردن می تپید .
معجزه باورنکردنی زندگی من ، پدرت برای تپیدن هایت اشک می ریخت و عاشقانه نظاره ات می کرد و من اما مبهوت فقط بارها تکرار کردم باورنمیکنم و از ته دل خندیدم ! و نگاهت کردم... حال تو اندرون منی و چقدر بهم نزدیکیم معجزه کوچک من .
هورمون های تازه یک هفته قبل از راه رسیده اند ، تحولی در من بوجود آورده اند که گاه احساس می کنم دیگر خودم نیستم و دنیا را همانند قبل نمی بینم . معجزه کوچک من ،ببخش مرا که وجودت را تا به امروز باور نداشتم ولی پدرت از همون روز اول عاشقانه شکمم را لمس میکرد و باتو حرف میزد . چقدر نگرانش بودم که مبادا امروز ناامیدش کنم . هزاران هزار بار شکر پروردگارا.
افسوس در شهر سیاهی نفس میکشیدم که ذرات دود و غبار آن باعث شد سالها در انتظارت باشم و چهار بار تو را ناباورانه از دست دهم .
پروردگارا امروز در بهترین لحظه زندگیم از تو میخواهم به تمام زنان منتظر سرزمینم امیدی تازه ببخشی ، پروردگارا لذت مادر بودن را از تک تک زنان منتظر سرزمینم دریغ نکن .پروردگارا فرشته کوچک مرا نیز خودت نگاهش دار ، خودت برایش آرامش به این دنیا بیاور، خودت دنیا را هموار ساز برای این قلب کوچک و تپش های زندگی بخش آن...فرشته کوچکم دستان خدا هماره در دستانت...
پی نوشت :
دوستان عزیزم از اینکه اومدید و نوشته ای از من نبود منو ببخشید ، من بی تقصیرم بین ایران و کانادا 8 ساعت و نیم اختلاف ساعت هست الان تنها یک ساعته که اومدیم خونه و گفتم اول از همه به شما خوبان خبر بدم . دوستون دارم .
بعد نوشت: ممنون از لطف تک تکتون ، مرسی بابت تبریکها امیدوارم همتون به خواسته هاتون برسید . حتما باز هم خواهم نوشت ...